محل تبلیغات شما

کارها وقتی رنگ و بوی تو را ندهد

قوت کوه را هم که داشته باشم

کار به اندازه کاه هم اگر وزنی نداشته باشد

باز هم خسته ام میکند.

من خسته ام از همه کارهایی که میکنم.

 

اگر این عادت ها نبود

و کمی ترسی که از آتش جهنمت دارم

و اگر نبود نگاه هایی که

لحظه های زندگی ام را رصد می کنند

معلوم نبود

حتی برای رکوع رکعتی از نمازهایم

خم میشدم یا نه.

من خسته ام، خسته از همه کارهایم

خسته ام حتی از کارهای خوب روی زمین.

 

کارها را باید برای تو انجام داد

تا کار به حساب آید.

هر چه کار، حتی خوب ترین

اگر بوی تو را ندهد

خرابکاری است .

عمر مرا این خرابکاری ها به باد داده

می شود بگویی چه کار کنم؟

 

هر که را بتوانم فريب دهم

خودم را که نمی توانم.

من با کارهای خوبی که میکنم

احساس نمی کنم که به تو نزدیک شده ام

مگر می شود کاری برای تو نباشد

ولی مرا به تو نزدیک کند؟

 

تا کی می شود تاب آورد

این همه رفتن و نرسیدن را؟

تا کی می شود به دوش کشید

بار این همه کاری را که

رنگ و بوی تو را ندارند؟

 

کاسه صبر من

اندازه دارد.

کاسه است

دریا که نیست .

دریا هم اگر بود

تا به حال لبریز شده بود

از این همه کار به انجام نرسیده .

 

باید تو را ببینم.

باید تو را بزرگ ببینم.

بزرگ انگاشتن همه چیز

تو را در برابر دیدگانم کوچک کرده .

خدای کوچک، پرستیدنی نیست .

دلم برای پرستش تنگ شده .

این پرستش های نمایشی

دیگر آرامم نمیکند.

 

خدای من!

چشم هایم را

مهمان بزرگ بودن خویش کن

و کامم را با پرستش کبریایی ات شیرین نما!

کی می تونه بگه من برای خدا می میرم؟

تا حالا شنیدید کسی عبادت کنه برای دنیا؟

چطوری میشه خدارو فراموش کرد؟ کسی میدونه؟

تو ,ام ,هم ,خسته ,کار ,بوی ,تو را ,می شود ,بوی تو ,خسته ام ,از همه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها