محل تبلیغات شما

چقدر غبطه بخورم به حال تو

و باز هم آدم نشوم با این غبطه ها؟

خوش به حال تو آقا!

که خدا را همان گونه که هست می بینی.

 

خدای تو بزرگ تر از آن است

که به چنگ توصیف بیاید

و خدای من به قدری کوچک

که حتی نمی شود

روی حرفش حساب باز کرد.

 

خدای تو بزرگ است

به قدری که همه چیز

هیچ می شود در برابر آن

و خدای من کوچک

به اندازه ای که در شلوغ بازار دنیا

گم می شود در میان مردم

و نمی شود پیدایش کرد.

 

تو به قدری خدایت را بزرگ می بینی

و به اندازه ای اعتماد داری به او

که اگر زمین و زمان به هم بریزد

آب در دلت تکان نمی خورد.

 

خدای من به قدری کوچک است

که با تکانه های اندک زمین و زمان

دل خودش هم می لرزد

دیگر چه رسد به من؟

 

تو با اتکا به همین خدا

میزنی به دل خطر

و لحظه به لحظه

حواست هست که خدایی هست بزرگ و بزرگ و بزرگ

از همه خطرها بزرگتر

و از هر که خطر آفرین است ، بزرگ تر

برای همین است که خطر برای تو

دم شیر نیست که از بازی با آن بترسی

خطرها برای تو

حتی پرگنجشک هم نیست.

 

تو از خطر نمیترسی

ترس برای من است

که احساس میکنم خدایم به هنگام خطر

پشت دیواری از ترس پنهان شده

و من تنهای تنها

ایستاده در برابر خطر.

 

چقدر باید بگویم خوش به حال تو

اما باز هم بمانم

در برهوت این فاصله ؟!

فاصله توحید من و تو

از فاصله زمین و آسمان رد است .

تو اگر موحّدی

من خود شِرکم.

 

خسته ام از این همه شِرک .

من توحید تو را میخواهم.

کمی از توحید خودت را بچشان به کامم.

زهر تلخ این شرک

آخر مرا پشت به قبله میکُشد.

نخواه که با شرک

پشت به قبله بمیرم.

آقای مهربانی ها؟

خدایت را نشانم بده

و بگذار مسلمان از دنیا بروم.

کی می تونه بگه من برای خدا می میرم؟

تا حالا شنیدید کسی عبادت کنه برای دنیا؟

چطوری میشه خدارو فراموش کرد؟ کسی میدونه؟

تو ,خطر ,هم ,قدری , خدای ,هست ,به قدری ,است که ,حال تو ,زمین و ,به حال

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حرف هایی که باید گفته شوند